الگو های پردازش خواندن و نوشتن

آمار مطالب

کل مطالب : 61
کل نظرات : 0

آمار کاربران

افراد آنلاین : 1
تعداد اعضا : 0

کاربران آنلاین


آمار بازدید

بازدید امروز : 1
باردید دیروز : 0
بازدید هفته : 95
بازدید ماه : 140
بازدید سال : 837
بازدید کلی : 30892

آمار وب سایت:  

بازدید امروز : 1
بازدید دیروز : 0
بازدید هفته : 95
بازدید ماه : 140
بازدید کل : 30892
تعداد مطالب : 61
تعداد نظرات : 0
تعداد آنلاین : 1

تبلیغات
<-Text2->
نویسنده : سیدجلال اندایش
تاریخ :
نظرات

مهارت خواندن:

برای درک بهتر  مهارت خواندن نیاز ه شناسایی مولفه های اصلی و ماهیت واقعی آن است.

پرفتی (2001) در تعریف مهارت خواندن چنین اظهار دارد:

بررسی مهارت خواندن به عنوان یک ویژگی فردی،  به طرق مختلفی ارزیابی می گردد، در این حالت  خواننده زمانی در خواندن مهارت دارد که در این ارزیابی ها نمره ای بالا تر از نمره استاندارد کسب کند و کسب نمره ای پایین تر از این حد، نشان دهنده عدم کفایت مهارت او در خواندن می باشد (پرفتی 2001). Perfetti

تجزیه و تحلیل روند پردازش خواندن

پردازش خواندن به زبان خواننده و به ویژه سیستم نوشتاری که برای رمزگشایی آن زبان به کار می رود، بستگی دارد.واحد های سیستم نوشتاری به بازنمایی های ذهنی تبدیل می گردد، که این بازنمایی های ذهنی، واحد های سیستم زبان را درگیر می کند،.

دو عامل بسیار ضروری در این روند:

الف) شناسایی کلمه

ب) زبان مورد استفاده و مکانیسم های شناختی کلی که کلمات را با پیام همراه می سازد.

شناسایی کلمه

به عنوان اولین گام در  پردازش در خواندن ،شناسایی بینایی کلمه در نظر گرفته شده است. این پردازش با یک درونداد بینایی به صورت زنجیره ای از حروف آغاز می شود ، سپس پردازش درکی منجر به فعال سازی واحد های نوشتاری می شود.(استانوویچ و سیگل1994 )

دیدگاهی شماتیک از پردازش خواندن همراه با برجسته کردن منابع مربوط به مشکلات خواندن ازپرفتی( 1999 )

توضیح نمودار

 نوعی سازمان شناختی از معماری خواندن را نشان می دهد.

 در هنگام خواندن یک درونداد بینایی بوجود می آید، با این درونداد، آگاهی واجشناختی که منجر به شناسایی کلمه می شود نیز همراه می گردد. اطلاعات معنایی با توجه به بافتی که کلمه در آن قرار گرفته فعال می گرددسپس کلمه  در جمله از لحاظ نحوی تجزیه می شود و به لحاظ معناشناختی با مضمون پیام همراه می شود. همزمان با اینکه جمله خوانده می شود، قبل از هر چیز  بازنمایی کلی از آن جمله بوجود می آید که شامل موضوعات و مفاهیم مرتبط می باشد. برای درک منطقی از متن ، استنباط ها ،مدلی منطقی از آنچه که خوانده شده است بوجود می آورد.

مرحله بازنمایی معنایی کلمه

پلات و همکارانش در 1996 معتقد بودند که :

بازنمایی ذهنی خواننده از اشکال کلمه و معنای آن حاصل می شود.  خواندن موفق زمانی به وقوع می پیوندد که بین درونداد حاصل از زنجیره ی حروف و بازنمایی کلمه هماهنگی وجود داشته باشد.

مرحله بازنمایی واجشناختی کلمه

در ادامه روند پردازش واحد واجشناختی که شامل واج های منفرد می باشند،  فعال می گردند. مشارکت متقابل واحدهای نوشتاری و واحد های آوایی منجر به شناسایی کلمه می شود. در این حالت آگاهی واجشناختی بکار گرفته می شود و در روند پردازش مداخله می کند

یک نکته مهم

در فرایند پردازش اورتوگرافی ، فرایند پردازش واجشناختی نیز دخالت دارد.

استانوویچ و وست در (1989 ) در یافتند که بدلیل تفاوت های موجود در مهارت خواندن،  افراد تجربیات متفاوتی را بدست می آورند. اما این بدان معنا نیست که دانش ما از لغات از طریق تجربه بدست می آید بلکه به آگاهی واجشناختی بسیار وابسته است.

پرفتی در 1992 به طور کلی پردازش واجشناختی را با دروندادهای نوشتاری مرتبط دانسته که برای شناسایی کلمه ضروری می باشند و با تجربیات بیشتر در خواندن افزایش می یابند.

در روند پردازش ، دو مسیر شناسایی شده است:

یک مسیر مستقیم که از واحد های نوشتاری به معنایی می باشد .

مسیر دیگر، مسیرغیر مستقیم که از واحدهای نوشتاری به واجشناختی و سپس از واحد های واج شناختی  به واحدهای معنایی منتهی می گردد. (پردازش در این مسیر آهسته تر صورت میگیرد.)

نوع مسیر در تعیین مدل های نظری پردازش خواندن بسیار مهم محسوب می شوند.

هر کدام از این مسیرها می توانند آسیب ببینند.

تعیین نوع مسیر آسیب دیده

هارم  و سیدنبرگ در (1999 ) مدلی را جهت تعیین نوع مسیر آسیب دیده در هر دو نوع نارسا خوانی رشدی و اکتسابی مطرح کردند.

آنها معتقد بودند که:

ü       در نارسا خوانی اکتسابی از نوع نارسا خوانی سطحی آسیب انتخابی در مسیر مستقیم وجود دارد.

ü       در افراد با نارسا خوانی اکتسابی از نوع نارساخوانی واجی چنین آسیب انتخابی در مسیر واجشناختی دیده می شود.

ü      این در حالیست که در مورد نارسا خوانی رشدی، کودکان ممکن است نقایص واجشناختی و یا الفبایی ( مسیر مستقیم) داشته باشند  .

مشکلات خواندن به صورت بالقوه در هر سطحی می تواند رخ دهد:

مشکل در سطح کلمه

مشکل در درک مضمون مورد نظر خواننده

مشکل در سطح کلمه

•          بدلیل:

 مشکل  در پردازش زنجیره حروف

 مشکل در انتخاب معنا مورد نیاز کلمه

مشکل در  پردازش واجشناختی

وجود محدودیت در بازشناسی کلمه

محدودیت در حافظه لغات

مشکل در درک مضمون مورد نظر خواننده

به دلیل:

 مشکلات نحوی

شکست در استنباط کلی

شکست در بازبینی درک

پردازش واجی- الفبایی در خزانه واژگانی

مشکلات در سطح کلمه به طور بالقوه بیشترین اهمیت را در ایجاد مشکلات خواندن دارا می باشد. چراکه هم در خواندن کلمه و هم در درک آن مشکل ایجاد می کند.

 برای مثال نظریه تولید کلامی  از پرفتی  1985 ، معتقد است که خواننده هایی که در شناسایی دقیق کلمه ضعف دارند، بیشتر در معرض شکست در درک خواندن قرار دارند:

q      مشکل در شناسایی کلمه ناشی از نوعی نقص واجشناختی الفبایی است.

q      مهارت ضعیف در خواندن به دلیل:

q      ضعف در آگاهی اورتوگرافی و آگاهی واجشناختی، واز همه مهمتر، به دلیل ضعف در ارتباطات واجی – الفبایی  و رمز گشایی آنها  می باشد

نظریه های مرتبط با
درگیری پردازش های شناختی در خواندن

1- پردازش  Top-downو Bottom-up در خواندن

2- Wood recognition

3- Learning to read

4-  Learning to spell

پردازش  Top-downو Bottom-up در خواندن

•          الف)پردازش بالا به پایین(برانگیختن داده ها)

Ø      محرک از محیط خارج دریافت می شود.

Ø      پردازش روی حروف و کلمات با مراجعه به دانش سطوح بالاتر ممکن است.

•          ب)پردازش پایین به بالا(برانگیختن مفهوم)

Ø      دانش قبلی و دانش فرد در ادراک اطلاعات کمک کننده است.

Ø      این دو با هم کار می کنند تا پردازش سریع و صحیحی از اطلاعات را به دست دهند.

فرضیه های مورد تاکید پردازش پایین به بالا

1- چگونه خواننده اطلاعات را از صفحه ی نوشتار استنباط می کند.

2- ادعا می کند که پردازش حروف و کلمات طبق یک مدل سیستماتیک و کامل عمل می کند.

فرضیه های مورد تاکید پردازش بالا به پایین

خوانندگان کلماتی که می ببینند را حدس می زنند و با دریافت حداقل اطلاعات بینایی این فرضیه را تست می کنند.

Good man :«خواندن» یک بازی حدس سایکولینگوستیک است.

بازشناسی کلمه

بیشتر پردازش های درگیر در فهم مطالب، مشابه پردازش های درگیر در درک زبان گفتاری است.

هر چه تعداد کلمات شنیده یا خوانده شده بیشتر باشد، درک بهتر انجام می شود.

آنچه بین گفتار و خواندن تفاوت ایجاد می کند، نیاز به تشخیص کلمات توسط چشم است.

خوانندگان باید  کلمات را به طور صحیح تشخیص دهند تا به ارزییابی های ذخیره شده در Lexicon دست یابند.

اگر چه سیستم های نوشتاری با هم فرق می کنند ولی همشون بر اساس گفتارند.

در زبان ژاپنی:

v      هر سیلابی در زبان نوشتاری یک سمبل به نام kana دارد.

v      گفتار در سطح سیلاب ها ترسیم می شود.

زبان الفبایی:

ارتباط بین نوشتار و گفتار در سطح صداها یا واج های مجزاست.

در این سیستم هر حرف فقط برای یک واج می باشد.(اصول الفبایی تقریبا کاملی دارد.)

زبان انگلیسی یک سیستم نوشتاری الفبایی خالص نیست چون

1- برخی حروف بیش از یک اسپل دارند.

مثلا:               c              cat

/k /             k              kit                

    ck             pack                   

2- برخی حروف بیش از تلفظ دارند.

  cat                               k

C

C               city                 

شکل نوشتاری کلمات، شکل لینگوستیک آنها را منعکس می کند. پس پردازش واژگان نوشتاری ، شامل بازیابی شکل زبانی کلمه است.

در بسیاری از موارد خوانندگان به شکل یا صدای آواشناختی به عنوان بخشی از پردازش بازشناسی کلمه دسترسی می یابند.

چگونه خوانندگان شکل فونولوژیکی لغات را از روی اسپلشون می فهمند؟

آیا خوانندگان مهارت یافته از انواعی از آنچه در آموزه های صدایی آموخته شده استفاده می کنند؟

آیا آنها به شبکه ای از ارتباطات اشاره ای تکیه می کنند؟

آیا بین اسپل و صداسازی ارتباط بر اساس نمودار یا طرحی انفرادی است یا گروهی حروف به یک صدا مربوط می شوند؟

آیا خوانندگان روی واحدهای بزرگتر تاکید می کنند؟

برای تحقیق در مورد موارد بالا، محققان:

1- مدل های ضمنی را پیشنهاد داده اند.

2- در حال تست این مدل ها هستند.

این تست ها خیلی به آزمون های کوچک مقیاس محدود نمی شوند و اغلب ارزیابی عملکرد خوانندگان روی نمونه های بزرگ کلمات شامل می شود.

اگرچه عقاید مخالف وجود دارد اما اکثریت اعتقاد براین است که بازشناسی سریع و اتوماتیک کلمات برای موفقیت در خواندن مهم است چنین بازشناسی هایی اغلب شامل برانگیختگی شکل گفتاری کلمات است.

Learning to read

در بسیاری از تحقیقات در مورد یادگیری خواندن، بر کسب سیستم الفبایی نوشتاری به خصوص در زبان انگلیسی تاکید می کنند.

در این نظریه دو رویکرد whole language و phonics وجود دارد  که دربین طرفداران دو نظریه مختلف در یادگیری خواندن، مباحثه وجود دارد.

رویکرد whole language

اکثر خوانندگان روان از بافت برای پیش بینی درک کلمات در جملات استفاده می کنند و نیاز کمتری به پردازش نوشته ها پیدا می کنند که باید در مورد کودکان هم به این مورد توجه بشود یعنی بچه ها باید روی معنی آنچه می خوانند تمرکز کنند تا اینکه بخواهند به زحمت کلمات مجزا را صدادار کنند.

تکالیف شامل داستان ها و تصاویر و یا بافتی است که کلمات در آن می آیند.

صدادار کردن یک کلمه ی ناشناخته به عنوان یک استراتژی به حساب می آید ولی راهنمایی کمتری در این مورد به کودک داده می شد و آموزندگان زبان از بچه ها انتظار داشتند که نوشتن را آغاز کنند و کمتر به یک دستورالعمل در مورد یک روش اسپل کردن قراردادی می پرداختند.

رویکرد phonics

تاکید بر پردازش پایین به بالا

در این نظریه یادگیری خواندن با یادگیری گفتار کاملا فرق می کند. زبان گفتاری به طور عمقی ریشه در سیر تکاملی بیولوژیکی دارد. افراد بیان و درک آن را بدون آموزش یاد می گیرند، به شرطی که در معرض زبان گفتاری قرار گیرند.اما در مورد زبان نوشتاری کاملا فرق می کند.

یادگیری خواندن به آموزش صریح نیاز دارد.

کودکان باید یاد بگیرند که کلمات ناآشنا را به فرم های گفتاری آشنا تبدیل کنند.

فرایند یادگرفتن صدا در آغاز آهسته و مشکل است.

بنابراین این رویکرد روی حروف، اصوات، تمرین و تکرار تمرکز می کند.

آیا آموزش های اولیه ی خواندن باید شامل آموزش های صدایی باشد؟

هنوز هم نارضایتی از صداگذاریهای قراردادی وجود دارد چون برخی کودکان به دلیل خواندن کم در گرفتن دستورالعمل مشکل دارند.

فاکتورهای ایجاد کننده مشکل در استفاده از این دستورالعمل ها

1-فقدان آگاهی واج شناختی

2- ارتباط بین کلمات نوشتاری و گفتاری غیر آنالیز شونده و مطلق

1-فقدان آگاهی واج شناختی

به منظور درک چگونگی اسپل واژه ها به شکل گفتاری آن ها باید کودک به واحدهای کوچکتر صوت توجه کند.

تکالیفی که کمک کننده است:شمارش واج ها- مقایسه واج ها- حذف واج ها

آگاهی واجشناختی کودک، بیانگر پایان پروسه ی طولانی رشد است.

این پروسه با آگاهی از واحدهایی شروع می شود که کوچکتر ا هجا و بزرگتر از واج هستند.شامل خوشه های همخوانی آغازی

رویکرد تدریجی برای این آموزش ها در پرورش و بهبود عملکردهای بعدی خواندن موفق بوده اند.


2- ارتباط بین کلمات نوشتاری و گفتاری غیر آنالیز شونده و مطلق

بچه های کوچکتر خوانندگان لوگوگرافیک هستند و به کلمات به عنوان سمبول ها ی کل نگر نگاه می کنند که باید کودک از این فرضیه تغییر دیدگاه بدهد و یاد گیرد که بخش های نوشتاری کلمات ، بخش های گفتاری را در یک مدل سیستماتیک بازیابی می کنند.

نتیجه گیری

زبان شناسان اغلب فرض می کنند، گفتار شکل اولیه ی زبان و نوشتار شکل ثانویه ی آن است.این ایده اشاره می کند که بررسی و پردازش های زبانی باید روی زبان گفتاری فوکوس کند و کمتر این امکان وجود دارد که از طریق مطالعه ی زبان نوشتاری به هدفمان برسیم.

در مقابل مدارکی ارایه شده مبنی بر اینکه:

مطالعه ی پردازش زبان نوشتاری به نوبه ی خود جالب و آگاهی دهنده است.

مطالعه ی نوشتار و پردازش زبان نوشتاری نمی تواند توسط زبان شناس ها به مدت طولانی نادیده گرفته شود،چون روی بازیابی و پردازش زبان گفتاری تاثیر می گذارد.

 



تعداد بازدید از این مطلب: 3204
|
امتیاز مطلب : 0
|
تعداد امتیازدهندگان : 0
|
مجموع امتیاز : 0


مطالب مرتبط با این پست

در هر نفسی دو نعمت موجود است هر نفسي كه فرو ميرود ممد است و چون بر می‌آید مفرح ذات پس خدای را شکر کن، موقع دم و خدای را شکر کن به هنگام بازدم


عضو شوید


نام کاربری
رمز عبور

فراموشی رمز عبور؟

عضویت سریع

نام کاربری
رمز عبور
تکرار رمز
ایمیل
کد تصویری
براي اطلاع از آپيدت شدن وبلاگ در خبرنامه وبلاگ عضو شويد تا جديدترين مطالب به ايميل شما ارسال شود